آشتیِ من و بهار
بردر خانه ی بهار ،
کوبه ی آشتی میزنم ؛
آخر چند سالی می شود
که باران برای معشوقه اش.....
آهنگ محبت نخوانده و
دخت سیه پوش شب ،
شعری از برای ماهتابِ صداقت نسروده !
آشتیِ من و بهار ،
همان نت آزادیست
که خالقش ،
خلعتی است ، مهر نام
که در نبرد گرگ ومیش سَحَر ،
غنیمتی خواهد شد
پیشکش شاهزاده ی نیک روی صبح ؛
و امیدی دوباره ،
برای میخک های بهارستان عشق ..... !
*ترمه سلطانی هفشجانی*
ادامه مطلب
[ یکشنبه 96/5/29 ] [ 2:4 صبح ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]