سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی عنوان

او در گیر و دار اعتیاد عشق،

دود را می‌بلعید 

از گور آتش جنون؛

دانی شیرینیِ قصه کجاست؟

ساقی‌اش دلبرانه

بی‌دلیل

بی‌مثال 

بی‌منّت 

هنوز هم می‌خواهدش!

 

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 99/7/30 ] [ 2:11 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بی عنوان

شکوفه پس از سقوط 

برگ عاشق را دید 

و او

بعد از رفتن، دخترک را...

 

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 99/7/23 ] [ 11:0 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بی عنوان

دفترِ دلت را

آرام پاک کن؛

بَس اشتباه و 

پُر عاشقانه اینبار

نوشتی مرا...!

 

"ترمه سلطانی هفشجانی "




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 99/7/16 ] [ 10:40 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بی عنوان

ضربه بزن 

جان بِسِتان

دلبری‌ات زخم زند،

عشقِ تو درمان می‌کند...

 

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 99/7/9 ] [ 3:12 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بی عنوان

من...نه منِ دیروز 

بَل منِ امروز

واپسین روز را،

بهترین آغوش را

حتی بوسه را

-امّا نه تو را-

میان آخرین غزل 

-که از تو به شِکوِه می سرود-

جا گذاشتم

...

خبط موهومی بود،

"تو"ی من مسکین بود؛

باز هم این منِ امروز...

و چه فرقی داشتم

با دیوانه‌ ی دیروز؟! 

 

"ترمه سلطانی هفشجانی"

 

*چون بعضی از شعرهام نامفهوم هستن، به درخواست بعضی از دوستان

معنای شعر هم میذارم:

این شعر، به این معناست که فَردِ عاشق، هر تلاشی میکنه تا معشوقش رو

فراموش کنه نمیتونه، و بخشی از ناز کردن‌هاش برای برگردوندن اون

رو میگه و از نبود معشوق، شکوه میکنه.(عاشق بر دیوانگیش برای محبوبش

تاکید میکنه)




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 99/7/2 ] [ 3:17 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]