سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیعنوان

تو را،

بوسه را،

نگاه را،

به هوایی، بی‌هوا

در کرشمه‌ی باد یافتم

که به صد ناز و نیاز

از پیاله‌ام،

عشق می‌نوشید

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 101/1/31 ] [ 9:50 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بیعنوان

چشمه را گفتم

از سنگ مجنونَش بخواند،

اشکِ عاشق به خورد شعرم داد و

عشقی مستانه

به پیمانه‌مان ریخت؛

گَرَت پرسیدند

خمارِ شیدای چشمانت ز چیست،

باده را بهانه کن!

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 101/1/24 ] [ 10:7 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بیعنوان

مُبادی عشقم و

از ادب،

تنها تو شناسم

به طَرَبَم خوش نشینی

چرا که به گُزاره‌ی عشق،

تنها تو بوسه نهادی!

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 101/1/17 ] [ 11:21 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بیعنوان

سیَه گیسو،

سپید اندام،

سخن شد بر لب خاموش

که: جانا،

جانِ من باشد

به دستانَت امانت؛

بهارا،

من به بالینِ تنِ شعرَت

شبی آیَم عیادت

که مهری باشد و

مایی و مهتابی

کزان پس ای صنم

گَر تارِ مژگانَت رضا داد،

دل و جان پیشکش

من عشق میخوانم

به نامَت...

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 101/1/10 ] [ 10:59 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بیعنوان

لب گشود،

سخنی تر کرد

به مزاح!

دیده بِبَست،

خوشه‌ی حرف خشک شد،

به یک کلام؛

ماه، مهر یافت

کویر گریست

و تو،

هنوز خودی نیافته‌ای

تا [ما بودن را که هیچ]

لسان خواستن

به زبان تن اندازی!

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 101/1/3 ] [ 11:11 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]