سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیعنوان

مانده‌ام ماه،

این ماهِ ملول،

چه ناز فروشد به صنم

کو چنین همه چشم،

مَهِ سیمینَش نِگَرَد؟!

"ترمه سلطانی هفشجانی"

 




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 101/4/29 ] [ 10:52 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بیعنوان

شانه‌ی انسجام می‌طلبد
زلف آشفته‌ی احوالم را
و کرک های تیره‌ی افکارم را
و شاید
شاید
این منم
که میطلبمش بارها و بارها...

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 101/4/22 ] [ 10:25 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بیعنوان

آدمی،

این نگارین پاکزادِ مه‌یاد

بخدا که پشیزی عشق دانَد؛

وین مخمورِ پاکزاد را 

"پشیز" چه نیاز؟

چرا که دیوانه خیال،

مست چشمانش،

مدهوشِ شیدایی‌ست

که گیسو ز شب شَبَق‌تر

دل نداده، جان ستانده،

عاشقی سُراید...

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 101/4/15 ] [ 11:35 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بی عنوان

من، فرای ما

-یعنی منو تو باهم-

به بودن‌ها نِگَریستم 

و در فرای بازوانِ تو،

آخرش باز

تو مانده بودی و

دستانِ من

که زمستان پیش

با ناروَنِ حیاطمان،

به اندازه‌ی آغوشت

باز مانده بود!

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 101/4/8 ] [ 10:32 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بیعنوان

من تو را

از دغدغه‌ی عجز

خون می‌بارم

.

.

.

در قلب من

بغضی عاشقانه

تو را می‌تپد

که چون سازِ دلنوازِ جنون

خوب دل می‌برد

ز سینه‌ی ملتهبِ اشعارم!

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 101/4/1 ] [ 10:33 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]