سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی عنوان

آی کلاغ های سرنوشت!

به آنها نگویید:

"رفتنش انتخابی بود!"

همه جا، جار بزنید:

"او را به جرم عاشقی بردند!"

...

هزار و خورده ای

حرف داشت، عاشقانه هایمان!

خون فغان نبار؛

خواستَنِمان را فریاد کن...

برایت خوشی مطلق به ارث گذاشته ام؛

چرا که من، با اشک هایت

زیر لحاف ابدیت خوابیده ام

...

اینجا جز هیچ،

هیچ نیست؛ 

و تنها کلاغ ها،

رَداری سوگِ مرا بر تن خواهند کرد!

 

"ترمه سلطانی هفشجانی"

 




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 98/3/29 ] [ 1:45 صبح ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بی عنوان

از سر خط خاطرات،

از روی نبودنم 

هزار بار

با جوهر اشک بنویس!

چهارصد و چندی، مانده حساب دارم؛

آن را هم

پای عاشقی ام بزن

...

قسم به حروف آبی نگاهت،

تا ابد از شیدایی ات خواهم گفت 

در آغوش خاک...!

 

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 98/3/29 ] [ 1:37 صبح ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بی عنوان

بودم و سرودم، اما

بی تو انگار

از ازل، هیچ نسرودم

...

این روز ها شعرهایم،

زیادی به سپیدی می زنند؛

نمی دانم ابیاتش به تو دلخوشند،

یا در نبودت، غریبانه پیر شدند؟!

 

"ترمه سلطانی هفشجانی"

 




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 98/3/22 ] [ 2:19 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

نگاهش...

نگاهش...آه نگاهش!

به ژرفای روشنی آب بود و

به کوتاهی رویای خواب؛

ظالمانه گذشت 

از "می خواهمَت" های معصومانه ام!

اما باز هم میگویم:

خالصانه می خواهمت،

دریای بی خیالِ من...

 

"ترمه سلطانی هفشجانی"

 

 




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 98/3/22 ] [ 2:16 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بی عنوان

این بار عشق را

در گیر و دار شروع یک شب

و غروب مهتاب یافتم؛

که در سکوت،

فخرِ طنازیِ هر غزلش را می فروخت

...

روشن بود و پاک!

درست مثل همان یگانه روز،

که تو را در رگه های خلوتی شاعرانه

تا کرانه ی احساس نوشتم...!

 

"ترمه سلطانی هفشجانی"




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 98/3/22 ] [ 2:10 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

ساخت کد موزیک