سَرو و ماه
سوناتِ یک جاودانگی،
همچو سوزِ سازِ سروِ عشق بود
که از صد برگ، خاطرهی زخم خورده
به گوشمان دمید
...
سروِ مجنونِ من
ماه، چید از مستیِ شب؛
ماه، عشق چید
از جنونِ دلِ سرو
شبدرِ خستهی غم،
هجر سرود
و من از باغِ سپهر،
خفته بر شُهرهی شعر،
خیره بر گریهی ماه،
از نگاهی نوشتم
که دلبرانه سبز ماند،
به انتظارِ عشقِ صد ساله اش...!
"ترمه سلطانی هفشجانی"
ادامه مطلب
[ چهارشنبه 98/5/9 ] [ 10:49 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]