لانه ی مهر
امشب با سپاه بصر و خنجر احساس،
گرگ های آسمان را به نبرد دعوت کردم؛
تا دوباره مهتابم را به لانه ی مهر بازگردانم.
با شمشیر بی باکی سینه ی سپهر را شکافتم،
آری امشب ماه را چیدم ز باغ ملکوت؛
خواستم برایش آسمانی باشم پر از عشق و سلوک.
کاسه ای مملو حرف،
سبدی مملو نور،
سپردم بر دل سفره ای از پرتو خواب و خیال.
همه چیز غرق شکوه،
تاکه ناگه غزلی دنگ،
بانگ حزن سر داد تا سرداب سکوت......
*****
ترمه سلطانی هفشجانی
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 96/1/31 ] [ 10:18 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]