بی عنوان
این بار عشق را
در گیر و دار شروع یک شب
و غروب مهتاب یافتم؛
که در سکوت،
فخرِ طنازیِ هر غزلش را می فروخت
...
روشن بود و پاک!
درست مثل همان یگانه روز،
که تو را در رگه های خلوتی شاعرانه
تا کرانه ی احساس نوشتم...!
"ترمه سلطانی هفشجانی"
ادامه مطلب
[ چهارشنبه 98/3/22 ] [ 2:10 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]