دلدادگی
شانه های نحیف باران
میان حصار تنهایی دستانم جا خوش کرده اند
آسمان، گرز غیرت ابر را
بر سرمان می کوبد
کدام قدیس این دوست داشتن را
حرام می داند؟
وکدام طاغوت،
امر عاشقی را نهی می کند؟!
حضرت احساس
تکبیر دین عشق می خواند به گوشهامان
وسکوت،
ناگزیر از حجم سنگین شعر شیدایی
_ میان تلاطم تمنا و دلدادگی _
در می آمیزد با تصنیف بی پایان زندگی !
******
* ترمه سلطانی هفشجانی *
ادامه مطلب
[ چهارشنبه 97/9/14 ] [ 2:8 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]