سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حکایت سرها وشانه ها

انحنای شانه های خسته ام

حکایت از وارونگی لبخند تقدیرم می کند..

هیچگاه نخواستم به حساب دوستی

شانه هایم را میزبان خستگی هایشان کنم

من بی احساس نیستم

من طوفان عنادو سر کشی نیستم

فقط خواستم بگویم

که این شانه ها

به سهم خودشان

قصه ناگفته های ذهن صاحبشان را شنیده اند

سرهای خسته را

میزبان مغموم مراد نیست

عشق سرشار خوشی میخواهند

چیزی که روح خموشم

تمامش را به سبزی نگاهی فروخت

که کرشمه اش،

ارزش خریدن نداشت .....!

*ترمه سلطانی هفشجانی*




ادامه مطلب

[ پنج شنبه 96/7/20 ] [ 1:14 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

ساخت کد موزیک