بی عنوان
دزدانه نگاههایش...
دزدانه نگاههای گاه و بیگاهش...
پاورچین پاورچین
آمد و بُرد؛
اوّل دلم را
بعد هم بوسههایم را
"ترمه سلطانی هفشجانی"
ادامه مطلب
[ چهارشنبه 100/1/25 ] [ 12:32 صبح ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]
دزدانه نگاههایش...
دزدانه نگاههای گاه و بیگاهش...
پاورچین پاورچین
آمد و بُرد؛
اوّل دلم را
بعد هم بوسههایم را
"ترمه سلطانی هفشجانی"
تا او را دید،
دیوانه شد!
آتش، گیسو پریشان کرد و
بر شانهی دل انداخت؛
آن یکی، دیوانه تر
عشق گداخت و
از خمار چشمانش نواخت...
شعر هایم را میگویم
...
چکامه ببین؛
ببین چه مستم!
خبرش کن
که جام عشقش را،
من نوشیدم
"ترمه سلطانی هفشجانی "
خواستم که از دهان تو
بشنوم عاشقانههایم را؛
من بگویم و
تو به کَرّات بنویسی...
یادت آمد وزن عاشقانهی غزلم؟!
"ترمه سلطانی هفشجانی"
تو مرا خواهی و من،
چون خودی ندارم؛
هر چه داشتم،
دادم رفت
بگردی میابیاش
توی کوچهی قلبَت،
جَنبِ عاشقیست!
"ترمه سلطانی هفشجانی"