بیعنوان
بر تیغِ تندِ خاطراتم
گیسو فرش کردم،
و شعری بافتم و
عاشقانهای یافتم
که به سانِ خندهات
خوش نِشینَد
به کام تلخِ چایِ من!
"ترمه سلطانی هفشجانی"
ادامه مطلب
[ چهارشنبه 100/10/29 ] [ 10:10 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]
بر تیغِ تندِ خاطراتم
گیسو فرش کردم،
و شعری بافتم و
عاشقانهای یافتم
که به سانِ خندهات
خوش نِشینَد
به کام تلخِ چایِ من!
"ترمه سلطانی هفشجانی"
خطوطِ مُمتدِ فاصلهها،
به نهایت انتظار و
شهادتِ این حرف میانجامد:
میخواهَمَت
ای خواستنیترین دلیل انتظار!
"ترمه سلطانی هفشجانی"
و لبانی،
به حرفی،
به هوایی،
بیهوا
تو را بوسید...
نامَت را
که میانِ شعرم جایش گذاشتی!
"ترمه سلطانی هفشجانی"
مستی به سانِ خیال
میتراوَد رازِ من،
و خیالی به سانِ یار
به وزنِ نیازِ من،
کین چنین دیوانه باز
ربوده افسارِ من...
"ترمه سلطانی هفشجانی"