بیعنوان
شهر به امتداد شانههایش بود و
سپهر، گسترانیده زیر پاهایم
نه او مُلکِ زمین خواست و
نه من عرش آسمان
او، شانه خالی کرد و
من، زیرِ پا...
آسمان، روی سر شاعری
بیهوا خراب شد
وز بوسهی من و او
قطره قطره، غزل چکید!
*ترمه سلطانی هفشجانی*
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 101/12/25 ] [ 10:48 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]