سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شوق باران

امروز باران شوق باریردن داشت

دانش آموزان خزان، درس باران خواندند

و درخت از هجر بلبل نالان شد؛

مادرم گفت:ترانه!

پدرم گفت: زندگی!

و دوباره ترانه ی زندگی شکل گرفت.

امروز دوباره ذهن من، وسط درس طبیعت،

شوق نقاشی داشت؛

دست من روی بوم شعر،نقاشی باران کشید

قلبم را به آسمان سپردم،

تادوباره بذر آرامش در دلم بکارد.

شبنم ها صدایم می زدند و

باران، روحم را به حیات مکتب طبیعت برد.....

*****

ترمه سلطانی هفشجانی




ادامه مطلب

[ دوشنبه 96/1/14 ] [ 5:56 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

ساخت کد موزیک