سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب و شعر

شب است و سپهرِ بی کرانِ دلم،

نه هوای سَحَر دارد و

نه حالِ سَفر!

تو که دیوان شاعرانه های خزان را از بَری بگو؛

آخر در کدام بخش از داستان دهر و برگ ریزان

خورشید در آغوش صبح،

نگین ارغوان غم بوده و

سپورِ محله ی خیال،

بی مهر، مسافرِ قطاری متروک، به نامِ تنهایی.....؟!

"ترمه سلطانی هفشجانی" 




ادامه مطلب

[ جمعه 96/6/3 ] [ 1:23 صبح ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]