• وبلاگ : ترمه
  • يادداشت : بي عنوان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 27 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اميرارسلان 
    سلام ترمه بانو...
    ترمه ي ديبا دخترم فوق العاده بود. اين شعرت از اون شعرهاييست که شنونده رو به تفکر وادار ميکنه.که شخصيت اصلي عاشقه که حال خوبي نداره و داره با بالا بردن صداي ساز و پيانوش خودشو يه جور غرق در نواختن ميکنه که داغ فراق رو براي خودش تسکين کنه و يا از پير عاشقي ميگه که حالا برگشته و به جاي معشوقش رفته گري رو ميبينه که روي نيمکت خاطراتش داره خستگي بدر ميکنه. و عاشق بر ميگرده و چاره اي جز نواختن ، آن هم در گام اوکتاو براش نيست. در هر دو ديدگاه عشق پاک و بي آلايشي نهفته. معرکه بود. کلمه اي ديگه پيدا نکردم از وصف خوبي قلم و ديدگاه بگم. دست خوش جاويد باد قلم تو...
    چه قلم جادوئي ؟! چه قوه ي تخيل قدرتمندي؟!
    درودت باد ماندگار باشي.
    پاسخ

    سلام استاد سپاسگزارم از حضورتون. استاد گرامي شعر در مورد همان شخصيت پيري که بعد از مدتها از خارج و ناکام از رسيدن به عشقش برگشته. عشقي که بخاطر شرايط مالي و شرعيش رهاش ميکنه و وقتي برميگرده تو پارک هميشگيشون روي نيمکت خاطراتشون کسي جز سپوري بيش نيست. صحنه مرور خاطرات وادارش ميکنه مثله معشوقش بنوازه اما با گام اوکتاو. تا شايد آرام بگيره داستان رو دارم مينويسم استاد محترمم انشاالله بتونم موفق بشم. خيلي ممنون و سپاسگزارم از حضور سبزتان.ببخش استاد نزديک امتحاناتمه ممکنه نرسم پاسخ ادب وتوجه شما رو بدهم .