وبلاگ :
ترمه
يادداشت :
مستيِ من، باده نبود؛ دريا بود!
نظرات :
1
خصوصي ،
25
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نوشا
واااي خيلي زيبا بود يه داستانک رمانتيک و زيبا . جاويد نتونست که دل مستانه رو بدست بياره. بعدش فهميد عاشقشه. هميشه همينجورن مردا بعد ميفهمن عاشق طرف بودن که خيلي ديره