سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیعنوان

بگذار بمانَد
حسرتَت بر تختِ دل
بگذار بمانَد
کو با هر طلوع
مرا می‌خُسبانَد،
وبایِ اشکِ شام بوسَد،
و بجایَت
لای زلفانم
شعر شانه کند
بگذار بمانَد حسرتَت،
که میخواهمَش
به سانِ تو،
تنیده به خواب...
که میخواهدَم
به سانِ ماه،
دمیده به خیال...
کاش میخواست دلَت لااقل
حسرتَم را
امّا بیخیال!
*ترمه سلطانی هفشجانی*




ادامه مطلب

[ پنج شنبه 103/2/27 ] [ 8:54 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بیعنوان

من آموختم

مرگ را بایستی که فهمید 

از بایدش،

نبوت ازلیِ بوسه را

از شایدش،

و پروردگار عبوسِ گناه را

از غایتش؛

تو را هم عمریست میشناسم

از وبای انتظار 

و نهایتش!

و "من"...

منِ ملول از من

می‌گریَد

که هنوز نفهمیده‌‌امَش...

*ترمه سلطانی هفشجانی*




ادامه مطلب

[ پنج شنبه 103/2/20 ] [ 9:29 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بیعنوان

ای بغضِ من در تو نهفته، غزل‌باران
اشکهایت تا کجا که نرفت
ای رخوت تو در بهارم شکفته، نالان
مویه‌هایم تا کجا که نرفت
ای این و آن سرسام گرفته از ولوله‌مان
ای بی‌نشان ویلانِ نثر تلخ‌مان
دیده بگشای
کانگبین عشق ما چه خوب
شیره‌ی جان پس داد
دیده بگشای
کانگبین عشق ما...
آه انگبین عشق ما...
باده زنخدانش چکیده
تا که شیدایان بنوشند
جرمِ حجم سبز رخامِ چشمانش را

*ترمه سلطانی هفشجانی*




ادامه مطلب

[ پنج شنبه 103/2/13 ] [ 11:0 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

بیعنوان

این دو آویز

بر گریبانِ خَمَت،

روزگاری عشق نواخته‌اند

از تو و مایی که هنوز،

تنها نازی بود‌ه‌اند و

کرشمه‌ی نیازی...

این دو آویز

بر گریبانِ خَمَت،

زینتِ عشق‌اند!

این دو آویز،

بند کرده‌اند

که بمانند بر گریبان خَمَت...

بند کرده‌اند و باز،

هِی تو بندِ دل به تار زنی

"هی فلانی،

خوش بتابان خرمنِ گیس

با سازِ تنم!"

*ترمه سلطانی هفشجانی*




ادامه مطلب

[ پنج شنبه 103/2/6 ] [ 9:30 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]

ساخت کد موزیک