سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق

تو تاوان خطای نونهال نگاهم بودی؛

همان یگانه هزاری که در نبودش هم

خیال خنیانگرش،

توی سرداب هویداهای نهان یاری ام میکرد.

تا بهار را واسطه ی جدایی مان کردم ،

پروانش های بوستان مبهم دهر

وجودم را به گیسوان کمند ابدیتی بیگانه سپردند؛

و آنچنان در قعر بی کسی رهایم کردند

که حتی قائلان قهار ارغوان و تمشک هم،

در نفس گنگ داستان زندگیم

آتشی جانسوز گرفتند؛

و آنقدر به ریشه ی زار شعر هجو، تیشه ی نابودی زدم

تا بذرهای خضوع باغچه ی وجودم،

شمعدانی های فرزانه ی عشق را

تنها نردبان رهاییم از محبس تنهایی دانستم.....

*****

ترمه سلطانی هفشجانی 

 

 




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 96/1/23 ] [ 10:2 عصر ] [ ترمه سلطانی هفشجانی ]